حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «اسرار مکتوم؛ ناگفته‌های دفاع هشت‌ساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» با پژوهش و نگارش محمدحسن محققی بهار ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و یکی از آثار مستند مغفول‌مانده مربوط به دفاع مقدس است که مصاحبه‌ها و مطالب مهمی درباره جنگ تحمیلی در آن وجود دارد. این کتاب آذرماه ۱۴۰۲ به چاپ سوم رسید.

نویسنده کتاب که خود از نظامیان و فرماندهان سپاه بوده، در این کتاب در پی رسیدن به پاسخ‌های صریح به چند سوال مشخص بوده و می‌توان گفت «اسرار مکتوم» چندمحور مشخص دارد که این محورها انگیزه اصلی تهیه و تولید مصاحبه‌های آن هستند. ازجمله این محورها می‌توان به چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی موضع‌گیری نهضت آزادی و مخالفتش با ادامه جنگ، تفاوت نگاه‌ها در فرماندهی جنگ، چرایی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پایان جنگ و … اشاره کرد. این میان، ناگفته‌های مهم و جالبی هم از دفاع مقدس گفته می‌شوند و از پشت پرده ناگفته‌ها و مطالب نسبتاً محرمانه بیرون می‌آیند.

محمدحسن حقی کتاب را با امام خمینی (ره) شروع کرده که فصل‌های مربوط به ایشان و رهبر انقلاب را به‌دلیل عدم انجام مصاحبه، با گردآوری از سخنرانی‌ها، مصاحبه‌های پیش‌تر انجام‌شده و اعلام مواضع آن‌ها تدوین کرده است.

در سلسله‌مطالبی که منتشر می‌کنیم، بنا داریم مطالب این کتاب و در واقع همان‌ناگفته‌های جنگ را مرور کنیم.

حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

در ادامه قسمت اول این مجموعه «مرور اسرار مکتوم جنگ» را که مربوط به امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است، می‌خوانیم؛

* نامه محرمانه امام به مسئولان نظام که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

امام خمینی (ره) در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ نامه‌ای به مسئولان عالی‌رتبه نظام نوشت که اجازه انتشار عمومی آن را نداد. این نامه سال‌ها بعد توسط آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد. امام (ره) در این نامه می‌گوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرمانده‌هایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزی‌ای نداریم. امام (ره) با اشاره به نامه رضایی، در پیامش خطاب به مسئولان عالی‌رتبه کشور می‌گوید همین‌فرمانده (محسن رضایی) گفته برای ادامه جنگ، توسعه نیروی سپاه باید به ۷ برابر و ارتش به دو و نیم برابر افزایش پیدا کند. همچنین اشاره می‌کند آقای نخست‌وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند.

امام (ره) در این نامه می‌گوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرمانده‌هایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزی‌ای نداریم این نامه امام (ره) به‌طور تلویحی به پایین‌آمدن روحیه و نبودن انگیزه بین مسئولان و مردم اشاره دارد و در فرازی از آن اشاره شده «مسئولان سیاسی می‌گویند از آن‌جا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آن‌ها کم شده است.»

امام (ره) در چندفراز از این نامه می‌نویسد:

«خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حیله و دو رویی ما غریبیم. تو خود یاری‌مان کن!»

«خداوندا از تو می‌خواهم هرچه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی.»

بخش پایانی نامه هم که امام (ره) در آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به مسئولان اعلام می‌کند، دربردارنده یک‌هشدار درباره چهره‌های تندرو است: «مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی، شما را از آن‌چه صلاح اسلام است دور کنند.»

امام خمینی (ره) در ماه‌های پایانی عمر خود نامه دیگری هم دارد که در آن درباره جنگ اعلام موضع کرده است. ایشان در این نامه که ۵ اسفند ۱۳۶۷ منتشر و به «منشور روحانیت» معروف شد، درباره آرمان جنگ و دفاع مقدس صحبت و با توجه به زمزمه‌هایی که از گوشه و اطراف فضای سیاسی‌اجتماعی کشور شنیده می‌شد، یک‌سوال را مطرح می‌کند: «راستی مگر فراموش کرده‌ایم که برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه، فرع آن بوده است.»

نکته اصلی که دربردارنده نگاه امام (ره) به انقلاب، جنگ و همه مقوله‌هاست هم در این جمله ایشان در همین‌نامه نهفته است: «تاخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمی‌شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم نه مأمور به نتیجه.»

* حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن

یکی از موضوعات کمتر اشاره شده در جنگ، این است که آیت‌الله خامنه‌ای و شهید مصطفی چمران ازجمله اولین‌نفرات و مسئولان «ستاد جنگ‌های نامنظم» بودند. رهبر انقلاب در بیانات خود در جمع روحانیت استان تهران که ۱۰ آذر ۱۳۶۷ ایراد شده با اشاره به خاطرات خود از روزهای اول جنگ، درباره حضورشان در جبهه جنگ می‌گویند: «به امام گفتم من خواهش می‌کنم اجازه بدهید من بروم یا اهواز یا دزفول. بلافاصله گفتند بله شما بروید. مرحوم چمران نشسته بود آن‌جا. گفت آقا پس به من هم اجازه بدهید بروم. ایشان گفت شما هم بروید. عصر با مرحوم چمران راه افتادیم.»

پس از رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران به اهواز، گروه جنگ‌های نامنظم که در آن ایام با نبردهای پارتیزانی، تا حد ممکن جلوی پیشروی نیروهای دشمن را می‌گرفت، ترتیب یک‌شبیخون شبانه به دشمن را تدارک می‌بیند. با آماده‌شدن طرح حمله، آیت‌الله خامنه‌ای به شهید چمران می‌گویند می‌خواهند در حمله شرکت کنند و با این پاسخ شهید چمران روبرو می‌شود: «چه عیب دارد؟»

رهبر انقلاب در این حمله از اسلحه کلاشنیکف استفاده کرده و طبق خاطراتشان که در سخنرانی برای روحانیت استان تهران انجام شده، همان شب اول رسیدن به اهواز از ساعت ۱۲ یا یکِ بامداد وارد منطقه جنگی می‌شوند.

در شب سوم یا چهارم حضور رهبر انقلاب در اهواز و مناطق اطراف، سرهنگی از لشکر ۹۲ اهواز، نامه‌ای به ایشان داد که در آن درخواست کرده بود شب‌ها برای عملیات با گروه جنگ‌های نامنظم همراه شود. رهبر انقلاب در بیان این خاطره، ضمن اعلام این‌که از این رفتار منقلب شده، می‌گویند: «ارتشی‌ها خیلی نشان نمی‌دادند که در میدان جنگ فداکاری می‌کنند؛ البته در طول این مدت تا قبل از این‌که سپاه انسجامی پیدا کند و وارد میدان شود، انصافاً کارهای بزرگی انجام دادند.» (صفحه ۶۶)

آیت‌الله خامنه‌ای جمله مهمی هم درباره وضعیت نامناسب دفاع مردم ایران در روزهای اول جنگ دارند که ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ در بیانات‌شان در جمع رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیان شده است. ایشان می‌گویند: «در این بیابان‌ها نیروهای انسانی دفاع‌کننده ما به قدری کم بودند که انسان احساس غربت می‌کرد.»

حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

آیت‌الله خامنه‌ای در جمع رزمندگان ارتشی؛ روزهای اول جنگ

* وقتی بنی‌صدر نبود راحت با فرماندهان ارتش کنار می‌آمدیم

رهبر انقلاب ۲۶ شهریور ۱۳۶۲ درباره سومین سال جنگ، مصاحبه و گفتگویی با صداوسیما داشتند که در آن گفتند در ۹ ماهه اول جنگ، هماهنگی درستی بین نیروهای سپاه و ارتش وجود نداشت و کمتر جلسه‌ای از جلسات شورای عالی دفاع بود که واردش شوند و با اعصاب برانگیخته و فشرده و ناراحتی از آن خارج نشوند.

ایشان در همین‌مصاحبه می‌گویند «هماهنگی بین ارتش و سپاه که اصلاً وجود نداشت و برادران نظامی‌ای که آن‌وقت در رأس کارها بودند، در یگان‌ها، حاضر نبودند با برادرهای سپاه همکاری کنند.» در صحبت‌های رهبری در این مصاحبه به این نکته هم اشاره شده که همان‌زمان، گروه‌های دیگری بودند که به‌خاطر جهت‌گیری‌های سیاسی‌شان، به‌راحتی از ارتش مهمات می‌گرفتند اما مهماتی به سپاه داده نمی‌شد. ایشان به این نکته هم اشاره دارند که ناهماهنگی بین ارتش و سپاه، در سطح توده نیروها نبود بلکه در سطح فرماندهی وجود داشت.

نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب در آن مصاحبه با صداوسیما مطرح کردند، درباره حضور بنی‌صدر و تاثیرش در عدم هماهنگی با ارتش بود. ایشان می‌گویند «هنگامی که سایه بنی‌صدر نبود و حضور او و وجودش محسوس نبود، راحت می‌توانستیم با فرماندهان کنار بیاییم. من با تیمسار فلاحی و تیمسار ظهیرنژاد صحبت می‌کردم و این‌ها قبول می‌کردند.»

* می‌خواستیم صدام را ساقط کنیم؟

یکی از پرسش‌های مهم و شبهه‌هایی که درباره جنگ ایران و عراق مطرح می‌شود این است که ایران در پی ساقط‌کردن صدام بود یا نه؟ رهبر انقلاب در بیاناتی که اشاره کردیم ۱۰ آذر ۶۷ در جمع روحانیت استان تهران داشتند، پاسخ این سوال را این‌گونه داده‌اند: «اگر بپرسند شما می‌خواستید رژیم صدام را ساقط کنید چه شد؟ پاسخ این است که ما از آغازی که جنگ بر ما تحمیل شد، به این نیت نبودیم و معنی نداشت کسی که جنگ را بر او تحمیل می‌کنند برای جنگی که خود او شروع نکرده، هدفی داشته باشد.»

اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایت‌کاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه می‌کنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانه‌مان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آن‌قدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند ایشان در همان‌سخنرانی درباره این بحث، این نکته تکمیلی را هم داشته‌اند: «هدفی بود که در اثنای جنگ به ملاحظه قوت و قدرت برای ما پیش آمد. بعد هم دیدیم نمی‌توانیم و رهایش کردیم.»

* خبره‌های مسائل نظامی تخطئه‌مان می‌کنند اگر … / دل‌هایی که بی‌طرف نیستند

مساله که رهبر انقلاب در سخنرانی‌ها و اعلام موضع‌های خود به آن پاسخ داده‌اند، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در این زمینه گفته می‌شود موضع امام خمینی (ره) ماندن سر مرزها بوده است. آیت‌الله خامنه‌ای در دومین‌خطبه نماز عید فطر سال ۱۳۶۱ که روز ۳۱ تیر ایراد شد، به این شبهه این‌گونه پاسخ داده‌اند: «اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایت‌کاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه می‌کنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانه‌مان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آن‌قدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند.»

آیت‌الله خامنه‌ای در همین‌خطبه به اثر تبلیغات منفی عراق و رسانه‌های غربی، درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره می‌کنند و می‌گویند: «امروز که دشمن در ناحیه غرب هنوز بر روی بلندی‌های ما قرار گرفته است و از آن‌ها خارج نشده، به مجرد این‌که ما مقداری در خاک عراق برای عمل به مثل، برای جلوگیری از آتش دشمن، برای تادیه خسارت‌ها و غرامت‌های خودمان پیش رفته‌ایم، این‌ها اعتراض می‌کنند. دل‌هایی که بی‌طرف نیستند، کسانی که یک‌جانبه مسائل را می‌بینند، آن‌هایی که تحت تأثیر ابرقدرت‌ها قرار دارند، به ما اعتراض می‌کنند؛ اما این اعتراض وارد نیست.»

درباره فتح خرمشهر و ادامه جنگ، در مصاحبه رهبری با صداوسیما در شهریور ۶۲ هم مطالبی هست. ایشان در جمع‌بندی این بحث می‌گویند یکی از فواید ادامه جنگ تا این وقت این بود که عراق به‌طور قهری و به معنای حقیقی کلمه از شروع تجاوز به ایران پشیمان شد. ایشان می‌گویند: «روزی که ما خرمشهر را گرفته بودیم، آن روز نه امام و نه احدی از مردم فکر نمی‌کردند که این‌جا جایی است که بایستی ما توقف کنیم. البته امام در آن روز با ورود به خاک عراق موافق نبودند؛ لکن می‌گفتند لب مرزها بایستید و بجنگید که نظامی‌ها رفتند خدمت امام گفتند چنین‌چیزی نمی‌شود. ما اگر بخواهیم لب مرزها بمانیم، تمام نیروی نظامی ما از داخل پوک خواهد شد و فاسد خواهد شد که بعد امام اجازه دادند که در مرزها هم جنگ انجام بگیرد و بعد هم که به اعماق خاک عراق رفتند، اجازه گرفتند از امام. و امام اجازه دادند.»

رهبر انقلاب در آن مصاحبه این نکته را هم بیان کردند که شاید آن روز (پس از فتح خرمشهر) قبول صلح ضررهای داشت که امروز آن ضررها وجود ندارد.

* پیروزی ایران عقب می‌افتد اگر این کار نشود

آیت‌الله خامنه‌ای در آبان ۱۳۶۴ طی نامه‌ای به امام خمینی (ره) پیشنهاد تعیین جانشین فرماندهی کل قوا را ارائه کردند که پس از موافقت ایشان، ستاد کل نیروهای مسلح نیز تشکیل شد. رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در پادگان گلف اهواز سخنرانی داشتند که در آن درباره این نامه به امام (ره) این جملات را داشتند: «آن‌جا من نوشتم خدمت امام که اگر این کارها انجام نگیرد، پیروزی که حق مسلم ملت ایران است، به تأخیر خواهد افتاد.»

ادامه دارد…



منیع: خبرگزاری مهر

فروش ویژه مجموعه «مرد ابدی» در نمایشگاه کتاب فروش ویژه مجموعه ۳جلدی «مرد ابدی» همزمان با عرضه آن در غرفه انتشارات خبرگزاری تسنیم در نمایشگاه کتاب تهران آغاز شد. 10 دقیقه پیش



فروش ویژه مجموعه «مرد ابدی» در نمایشگاه کتاب فروش ویژه مجموعه ۳جلدی «مرد ابدی» همزمان با عرضه آن در غرفه انتشارات خبرگزاری تسنیم در نمایشگاه کتاب تهران آغاز شد. 10 دقیقه پیش



منبع: خبرگزاری تسنیم

ترجمه «درس‌های یونانی» منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «درس‌های یونانی» نوشته هان کانگ به تازگی با ترجمه فریبا عرب زاده توسط نشر لگا منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده قصه زنی است که رابطه ای عمیق و شاعرانه با زبان و هستی برقرار می کند.

وقتی نام هان کانگ نویسنده کره‌ای را می‌شنویم، نخستین چیزی که به ذهنمان خطور می‌کند، زبان منحصربه‌فرد و روایت‌های عمیق و انسانی اوست که مرزهای ملیت، زمان و فرهنگ را درمی‌نوردد. هان کانگ با اثر گیاهخوار توانست جایزه بین‌المللی بوکر را از آن خود کند.

در قصه «درس های یونانی» کلاس درسی در سئول هست که در آن یک زن به استاد زبان یونانی خود نگاه و سعی می‌کند حرف بزند ولی صدایش را از دست داده. استاد هم که به‌تدریج بینایی‌اش کم و کمتر می‌شود، هر روز بیشتر متوجه این زن ساکت می‌شود و به‌زودی هر دو متوجه می‌شوند که دردی عمیق‌تر از بی‌صدایی و نابینایی، آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند.

رمان «درس‌های یونانی» نوشته هان کانگ (برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴) داستان پیوند این دو نفر و نامه‌ای عاشقانه و لطیف از ارتباط و عواطف انسانی است. رمانی پیرامون لطفِ نجات‌دهنده زبان، عواطف و ارتباط انسانی ‌است. این رمان به‌آرامی دو زندگی را که در کلاسی در سئول با هم برخورد می‌کنند را ترسیم می‌کند؛ زندگی یک معلم یونانی باستان در اواخر دهه سوم زندگی‌اش و در حال ازدست‌دادنِ بینایی‌اش، و زندگی شاگردش که مادری است جوان که درگیر نبردی کشدار برای گرفتن حضانت پسرش است و اخیراً برای بار دوم توانایی صحبت‌کردنش را از دست داده.

شخصیت معلم که داستانش از طریق نامه‌های اول‌شخص و تک‌گویی‌ها روایت می‌شود، واژه‌هایش را با حسرت گذشته به کار می‌برد؛ گویی که می‌کوشد تکه‌ای کوچک از نور خورشید را در زندگی خود حفظ کند. او با زمزمه‌ای از ناامیدی، برای زنی که زمانی دوستش داشته و شاید هنوز هم دارد، می‌نویسد و با دقتِ خاصی به توصیف جنبه‌های بصری خاطراتی که در خیال می‌گذراند، می‌پردازد. چهره‌های اقوام، گل‌هایی که از میان پله‌های ترک‌خورده می‌شکوفند،‌ مسیرهایی که کسی طی می‌کند تا به خانه برسد. آن‌ها زمانی که او نوجوان بود با هم آشنا شدند؛ اندکی پس از اینکه با خانواده از کره به آلمان نقل مکان کردند؛ جایی که او به کوری تدریجی مبتلا شد، و در دو دهه آینده به‌تدریج بر او غالب شد. او سال‌ها بعد به میهن خود بازگشته.

رمان «درس‌های یونانی» سفری‌ست به درونِ خود و به معنایِ بودن، در جهانی که گاه به نظر بی‌رحم می‌آید. کتاب درباره زنی‌ست که به‌تدریج صدای خود را در میانه سکوت می‌جوید و در این مسیر، رابطه‌ای عمیق و شاعرانه با زبان، بدن و هستی برقرار می‌کند. نثر هان کانگ، ظریف و گاه شکننده است و در این کتاب مخاطب را به بازاندیشی در مفاهیم آشنایی چون زبان، هویت و پیوند انسان با هنر دعوت می‌کند.



منیع: خبرگزاری مهر

جای خالی شعر کودک و نوجوان در قفسه‌ها؛ ناشران شعر نوجوان چاپ نمی‌کنند


بابک نیک‌طلب شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فعالیت‌های اخیرش گفت: آخرین کارم کتاب «آهای خورشید» است که انتشارات مهرسا آن را برای رده سنی خردسال و کودک منتشر کرده است. این کتاب در قالب یک مجموعه ۱۶ جلدی منتشر شده که هر جلد از آن گزیده‌ای از شعرهای یک شاعر کودک و نوجوان است. این شعرها به انتخاب آقای مصطفی رحماندوست گزیده شده‌اند. یک اتفاق خوب درباره این کتاب، انتشار یک نسخه صوتی به همراه نسخه مکتوب کتاب است که تجربه خوبی برای خردسالان و کودکان ایجاد می‌کند.

مدارس دیگر توجهی به کتاب‌ شعر نوجوان ندارند

وی با گلایه از بی‌توجهی به شعر کودک و نوجوان گفت: همه ما باید برای پیشرفت شعر کودک و نوجوان احساس مسئولیت کنیم. شعر کودک و نوجوان متولی ندارد و جایی نیست که شاعران دور هم جمع بشوند. خیلی از شاعران در شهرستان‌ها هستند و امکان حضور در تهران ندارند؛ باید با این شاعران ارتباط داشته باشیم.

این‌شاعر کودک قطع شدن ارتباط شاعران با مخاطب کودک و نوجوان را یکی دیگر از مشکلات این حوزه دانست و ادامه داد: ما قبلا در مدرسه‌ها و در جوامع ادبی و فرهنگی کودکان و نوجوانان حضور پیدا می‌کردیم، اما این ارتباط الآن حذف شده است. یک زمانی آموزش و پرورش خودش را موظف می‌دانست که کتاب‌های شعر کودک و نوجوان را بخرد و در مدرسه‌ها توزیع کند، اما الآن اصلا این اتفاق نمی‌افتد. یک زمانی وقتی وارد شهر کتاب می‌شدی، حداقل ۲۰ درصد از بخش کودک و نوجوانش شعر بود، اما الآن خیلی کم شده است. من قفسه‌های شهر کتاب را گشته‌ام؛ هیچ نوع شعر کودکی در آن‌ها نیست. نه اینکه بگویم فقط شعر کودک خوب نیست؛ بلکه شعر کودک بازاری هم نیست.

ناشران کتاب شعر کودک و نوجوان چاپ نمی‌کنند

نیک‌طلب گفت: هرچقدر فاصله بین مولف و مخاطب بیشتر شود، انگیزه سرودن هم کمتر می‌شود. همان‌طور که انگیزه نوجوانان و خانواده‌ها را برای خرید کتاب شعر نوجوان کم می‌کند. وقتی در قفسه کتاب‌فروشی‌ها و کتاب‌خانه مدرسه‌ها و… خبری از شعر نوجوان نباشد،‌ نوجوانان هم شعر را فراموش می‌کنند. وقتی این ارتباط دوسویه برقرار نباشد، ما دیگر نمی‌توانیم دغدغه‌های کودکان و نوجوانان را بفهمیم و منعکس کنیم. چنان که در شعر نوجوان نتوانسته‌ایم مسأله را بفهمیم و حل کنیم. اگر من شعری بگویم که حال و هوای یک نوجوان دانش‌آموز را روایت می‌کند، وزارت آموزش و پرورش اجازه نمی‌دهد در مجلاتش منتشر شود. چون که می‌گوید هدف ما این نیست که عشق را در نوجوانی مطرح کنیم، یا اینکه نمی‌توانیم شعری را که نوجوان در آن از مشکل درسی‌اش می‌نالد، منتشر کنیم.

وی در پایان درباره اوضاع نشر کتاب‌های شعر کودک و نوجوان گفت: ناشران هم چاپ کتاب شعر کودک و نوجوان را تمام کرده‌اند. یعنی به جز یکی دو انتشارات هیچ‌جا شعر چاپ نمی‌کنند؛ به‌ویژه شعر نوجوان. اگر یک ناشر در یک سال چند تا کتاب شعر نوجوان چاپ می‌کند، به نظرم آن سال معجزه شده است. مثلا سال گذشته که انتشارات مهرسا به همت آقای رحماندوست چند مجموعه‌شعر چاپ کرد، به نظرم واقعا معجزه بود. یا یک سال که کانون ۲۰ تا کتاب شعر کودک و نوجوان درآورده بود، واقعا کار بزرگی بود. در حال حاضر هم انتشار کتاب‌های شعر کودک و نوجوان کم است و هم آن مقداری که چاپ می‌شود تیراژ زیادی ندارد.



منیع: خبرگزاری مهر

«فراز و فرود دموکراسی» در کتابفروشی‌ها


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فراز و فرود دموکراسی؛ از دوران باستان تا امروز» نوشته دیوید استاساویج به‌تازگی با ترجمه لی‌لا سازگار توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات دانشگاه پرینستون چاپ شده است.

دیوید استاساویج نویسنده این‌کتاب، فیلسوف سیاسی آمریکایی است که به‌خاطر آثار و افکارش درباره دموکراسی و اقتصاد سیاسی شناخته می‌شود و سال ۲۰۱۵ به عضویت آکادمی هنر و علوم آمریکا درآمد. او معتقد است وقتی طیف گسترده‌ای از جوامع انسانی را در نظر بگیریم، معلوم می‌شود رخدادهایی در مناطقی دورافتاده و زمان‌های خیلی دور رخ داده که ممکن است نکات عجیبی درباره نهادهای سیاسی امروز روشن کنند. دموکراسی اغلب در مناطقی شکوفا شده که اصلا انتظارش نمی‌رفته است. پس روایت دموکراسی فقط روایتی نبوده که بزرگان اندیشه در کتاب‌های مهم نوشته باشند. بلکه مردم هم در ساختنش سهم داشته‌اند؛ مردمی که برای حکمرانی بر خود به‌شیوه جمعی، به‌طور عملگرایانه دست به کار شده‌اند.

کاری که مولف «فراز و فرود دموکراسی» انجام داده، این است که برداشتش از تاریخ دموکراسی را گسترش دهد. او که بیش از ۲۰ سال درباره دموکراسی پژوهش کرده می‌گوید در دهه‌های اخیر، با گسترش روال انتخاب آزاد رهبران در دنیا، دموکراسی حالتی ناگزیر پیدا کرده و گویی برای کسانی که به آن گوش سپرده‌اند، ندای آینده بوده است. استاساویچ در این‌کتاب چگونگی تحول دموکراسی‌های غربی را هم بررسی کرده و می‌گوید دموکراسی امروزی، فقط یکی از شیوه‌های بالقوه سازماندهی امور است و زمانی که این‌نکته درک شود، موقعیت بهتری برای توجه به نحوه تکامل دموکراسی در آینده به وجود می‌آید.

کتاب پیش‌رو ۳ بخش اصلی دارد که ۱۲ فصل را در خود جا داده‌اند. «دموکراسی اولیه»، «واگرایی» و «دموکراسی مدرن» عناوین ۳ بخش کتاب هستند که بخش اول ۴ فصل «خاستگاه‌های فرمانروایی دموکراتیک»، «دموکراسی اولیه فراگیر بود»، «دولت‌های ضعیف دموکراسی را به ارث بردند» و «زمانی که فناوری پایه‌های دموکراسی را سست کرد» را شامل می‌شود.

فصل‌های پنجم تا هشتم کتاب در بخش دوم قرار دارند که از این‌قرارند: «توسعه نظام مبتنی بر نمایندگی در اروپا»، «چین، گزینه بدیل دیوانسالاری»، «دموکراسی در دنیای اسلام چگونه از میان رفت» و «دموکراسی و توسعه اقتصادی در بلندمدت».

«چرا انگلستان متفاوت بود»، «دموکراسی _ و برده‌داری _ در آمریکا»،‌ «گسترس دموکراسی مدرن» و «تجربه مستمر دموکراتیک» هم عناوین فصل‌های نهم تا دوازدهم این‌کتاب هستند که در بخش سوم قرار دارند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

سوئد مثالی از این‌پدیده را در اختیار می‌گذارد. حکومت سوئد که در ۱۹۰۱ نگران چشم‌انداز درگیرشدن در جنگی اروپایی بود، توانست قانونی برای خدمت وظیفه تمام مردان وضع کند. دیری نگذشت که این‌کار به طرح شعار جدید سوسیال دموکرات‌های سوئدی، که حزب اقلیت بودند، انجامید: «یک مرد، یک سلاح، یک‌رای» درست همان‌طور که آتنی‌ها لازم دانسته بودند که نقش سیاسی مهم‌تری برای فرودست‌ترین طبقه اجتماعی (thetes) در نظر بگیرند، زیرا آنها بودند که برای قایق‌ها پارو می‌زدند، همان استدلال در حدود ۲۵ قرن بعد نیز مطرح شد. یالمار برانتینگ، که بعدها نخستین نخست‌وزیر سوئدی سوسیال دموکرات شد، تا آنجا پیش رفت که بگوید «حق رای برترین موضوعی است که در سوئد باید از آن حمایت کرد.» سوئد حق رای عمومی مردان را در سال ۱۹۰۹ تصویب کرد، و تردید زیادی وجود ندارد که استدلال در مورد سربازگیری به باز کردن مسیر این‌تغییر یاری رساند.

همچنین می‌توانیم در حالی که حق رای مردان و زنان را از هم جدا می‌کنیم، شواهد کلی‌تری درباره سربازگیری همگانی و حق رای همگانی در اروپا را بررسی کنیم. هرچند شعاری مشابه وجود نداشت که بگوید «یک‌زن، یک‌سلاح، یک‌رای»، موضوع این است که در دوره دو جنگ جهانی زنان نقش‌های جدیدی عهده‌دار شدند، و برخی گفته‌اند که این‌کار پشتوانه‌ای برای ادعاهای آنها در مورد حق رای برابر شد.

برای مشاهده الگوی کلی سربازگیری و حق رای مردان در مجموعه‌ای از بیست کشور اروپایی، به دو خط در شکل ۲.۱۱ توجه کنید. خط توپُر نشان‌دهنده کسری از نمونه کشورهایی است که نظام سربازگیری همگانی داشتند. خط نقطه‌چین نشان‌دهنده کسری از کشورهایی است که در آنها حق رای همگانی برای مردان وجود داشت. این دو خط چنان تنگاتنگ پیش می‌روند که رابطه‌ای قوی بین آن دو استنباط می‌شود.

این‌کتاب با ۵۰۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۶۵۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

آیا حضرت زینب(س) دارای مقام عصمت بودند؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «خصائص زینبیه»، معروف‌ترین اثر سیدنورالدین جزائری است که نخستین‌بار به سال 1341 هجری شمسی در نجف اشرف به چاپ رسید و در پی توجه فراوان علما، مبلغان و دیگر طبقات مختلف مردم، بارها در ایران و هند به چاپ رسید و به چند زبان ترجمه شد.

نویسنده در مقدمه، اظهار داشته که این کار نیازمند تکمیل است و بنای تکمیل آن را داشته اما مراجعه به متن نشان می‌دهد که در عین حال، مشحون از تحقیقات درخور توجه است. از جمله دلایل نگارش این اثر که جزو کامل‌ترین کتاب‌ها درباره عقیله بنی‌هاشم(س) است، مشاهده مطالب ناصحیح در مقاتل درباره بانو بوده است. از سوی دیگر، تقریظ بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی و میرزا محمدعلی شهرستانی سبب شد تا این کتاب همواره مورد توجه پژوهشگران و عاشقان اهل بیت(ع) باشد. 

کتاب دارای چند مقدمه و 39گفتار است که هر گفتار به تبیین یکی از خصائص آن حضرت اختصاص دارد و بیشتر به القاب آن بانو نظر دارد. دو خطبه آن بزرگوار در کوفه، زینت بخش خاتمه کتاب است.

محمود سوری با توجه به ارزش و اعتبار کتاب جزائری، و در عین حال دیریاب بودن برخی از جملات برای مخاطب فارسی‌زبان امروز، اقدام به بازآفرینی این متن کرده است. کتاب سوری با عنوان «و اینگونه است زینب(س)» از سوی انتشارات جمکران منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. سوری کوشیده در این متن ضمن پایبندی به مطالب جزائری، کتاب را با ادبیات امروزی بازنویسی کند تا مخاطب با عبارت‌های دشوار و واژگان نامأنوس طرف نشود. از سوی دیگر، سوری منابع مورد استفاده جزائری در نگارش کتاب را نیز به متن افزوده است؛ کاری که فقدان آن در اصل کتاب به عنوان یک خلأ دیده می‌شد. از دیگر تلاش‌های سوری، حذف عبارات عربی(به جز آیات و برخی رجزهای عاشورایی) و انتقال آن به پاورقی کتاب است. در مجموع می‌توان گفت کتاب «و اینگونه است زینب(س)» که چهارمین چاپ آن در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته، متنی پیراسته و خواندنی است که مشتاقان اهل بیت(ع) را با 40 خصیصه از خصائص بانوی کربلا آشنا می‌کند. 

کتاب جزائری از جمله منابع کامل درباره حضرت زینب(س) است که به فرازهای زندگی بانو از تولد تا وفات اشاره دارد و به پرسش‌های بسیاری درباره زندگی عقیله بنی‌هاشم پاسخ می‌دهد. به عنوان نمونه، در بخش نامگذاری حضرت می‌خوانیم:

واژه «زینب» چهار حرف دارد یا با لحاظ «الف حذف شده» در «زین اب» پنج حرف، و هرکدام از این حروف، سرّی در خود پنهان کرده است. ابتدا زینب را بنابر چهار حرف بیان می‌کنیم:

«ز» کنایه از مادرش زهرا(س) است؛ زیرا کمال‌های مادی و معنوی مادر به دختر گرامی‌اش به ارث رسید.

«ی» کنایه از پدر بزرگوارش علی(ع) است؛ و اینکه چرا در اینجا مادر بر پدر مقدم گردیده، به دلیل جنسیت دختر است که به مادر مانند است.

«ن» کنایه از دو برادرش حسنین(ع) است.

«ب» کنایه از جد بزرگوارش، رسول خدا(ص)، است: «النبی لامی العربی؛ پیامبر درس‌ناخوانده عرب‌زبان». و بنا بر پنج حرف، «ا» اشاره به احمد(ص)، «ن» اشاره به حسن و «ی» اشاره به حسین(ع) است.

بانو از هریک از پنج تن آل عبا(ع) بخشی از کمال‌ها را گرفته است و خداوند اراده کرد این کمال‌های انسانی بر مردم آشکار شود. به همین دلیل، خود برای دختر تازه‌رسیده علی و فاطمه(س) نامی برگزید که مظهر مقامات بانو باشد تا مردمان ایشان را بشناسند و با توسل به آن حضرت، نزدیک شدن به خداوند را بخواهند. به هر روی، خداوند نام زینب(س) را برگزیده است و نباید این مطلب را دست کم گرفت؛ زیرا هر کسی به این مقام نمی‌رسد و جز چند نفر بدان مفتخر نشده‌اند و ایشان، پیامبران والای الهی، یعنی آدم(ع)، یحیی(ع)، عیسی(ع) و حضرت احمد(ع) هستند که خداوند در قرآن کریم ایشان را یاد کرده است؛ چنان که نور قدسی علوی و فاطمی و حسنی و حسینی را نیز به چنین امتیازی ویژه ساخت. حضرت زینب(س) هم جزو کسانی است که به نام‌گذاری از طرف خداوند ویژگی یافته است:

چند روزی از ولادت بانو گذشته بود و هنوز نامی برای ایشان انتخاب نکرده بودند. حضرت زهرا(س) از امیرمؤمنان علی(ع) پرسید: «ای حجت خدا برزمین و آسمان! چرا بر این نوزاد نامی برنمی‌گزینی؟» پاسخ داد: «ای دختر رسول خدا! در حضور پدرت چنین نخواهم کرد؛ اختیار نام این دختر با ایشان است».

فاطمه(س) قنداقه نوزادش را نزد پدر برد و ماجرا را تعریف کرد. رسول خدا(ص) قنداقه نوه گرامی‌اش را گرفت و به سینه چسباند و دخترک زیبا را می‌بوسید و می‌گریست. در این هنگام جبرئیل از طرف حضرت حق بر ایشان نازل شد و سلام خداوند را رساند و عرض کرد:«ای حبیب من! نام این دختر را زینب(س) بگذار».

نویسنده در بخشی از کتاب به بیان فضائل بانوی کربلا اختصاص داده است. او در پاسخ به اینکه آیا عقیله بنی‌هاشم(س) دارای عصمت بودند یا خیر؟ می‌نویسد: عصمت چند مرتبه دارد. مرتبه نخست و اعلای آن، ویژه اهل بیت محمدی است؛ به دلیل آیه تطهیر: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ بی‌گمان خداوند اراده کرده است تا پلیدی را از شما خاندان (پیامبر) دور سازد و به کلی پاکتان گرداند». و زینب(س) را «عصمت صغری» لقب داده‌اند؛ زیرا آن حضرت به ترک لذت‌های دنیوی همت گماشت و همواره با نفس خود مبارزه کرد و به مقام عصمت از گناه و لغزش دست یافت. ایشان در بعضی از سخنانش به عصمت خویش اشاره کرده است. …

انتشارات جمکران کتاب «و اینگونه است زینب(س)» را به کوشش محمود سوری در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

«در غرب خبری نیست» به چاپ ششم رسید


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «در غرب خبری نیست» اریش ماریا رمارک با ترجمه سیروس تاجبخش به‌تازگی توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ ششم رسیده است. رمارک، که خود از سربازان جنگ جهانی اول بوده، در این اثر تجربیات شخصی‌اش را بازتاب داده و احساسات سربازان جوان را در برابر هولناکی جنگ به تصویر کشیده است.

این‌رمان دربرگیرنده داستان سربازی جوان به نام پل بومر است که همراه همکلاسی‌هایش برای جنگ جهانی اول به جبهه فرستاده می‌شود.

کتاب با توصیف‌های بی‌رحمانه از خشونت جنگ آغاز می‌شود؛ جایی که سربازان تنها برای بقا تلاش می‌کنند و هر روز شاهد مرگ دوستان و هم‌رزمان خود هستند. رمارک به‌جای تمرکز بر قهرمانی‌های نظامی، بر تأثیرات روانی و جسمی جنگ بر افراد متمرکز شده است. پل بومر و دوستانش در حالی که برای میهن‌شان می‌جنگند، به تدریج متوجه پوچی و بی‌معنایی جنگ می‌شوند. یکی از پیام‌های این‌کتاب، شکاف عمیقی است که میان نسل جوان و نسل‌های گذشته ایجاد شده است. معلمان و والدین، جوانان را با تبلیغات و آرمان‌گرایی‌های پوچ به جبهه فرستاده‌اند، در حالی که خود از واقعیت‌های هولناک جنگ بی‌خبر بوده‌اند.

«در غرب خبری نیست» در طول دهه‌ها الهام‌بخش آثار متعدد هنری و سینمایی شد و اقتباس سینمایی آن که سال ۱۹۳۰ به کارگردانی لوئیس مایلستون ساخته شد، توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کند.



منیع: خبرگزاری مهر

«آواز بیت‌لاهیا» مجموعه داستان‌هایی از غزه


اکبر صحرایی نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ از انتشار تازه‌ترین مجموعه داستان خود از سوی نشر به‌نشر تا پایان سال خبر داد و گفت: این مجموعه داستان‌، شامل روایت‌هایی از جنایت‌های اسرائیلی‌ها و فجایع غزه در یک سال و نیم گذشته است.

وی ادامه داد: «آواز بیت‌لاهیا» 35 داستان کوتاه از یک‌صفحه‌ای تا 12صفحه‌ای است که اتفاق‌هایی در سراسر جهان اما مرتبط با غزه را شامل می‌شود.

به‌گفته صحرایی، کلیه داستان‌ها‌ به اتفاقات و موضوعات چند ماه اخیر غزه مرتبط است،‌ شروع عملیات طوفان الاقصی،‌ حمله اسرائیل به غزه،‌ کشتار کودکان و زنان غزه و..، قصه‌ها تماماً بر اساس واقعیت‌هایی است که در غزه رخ داده است.

وی در پایان گفت: قرار است آواز بیت‌لاهیا تا پایان سال از سوی نشر به‌نشر منتشر و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شود.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

با خودم می‌گویم از این‌دو چه‌چیزی برتر است؛ خونِ بر عمامه یا عمامه خونین تو؟


به گزارش خبرنگار مهر، سیده فرشته حسینی شاعر جوان، برای شهیدان علی رازینی و محمد مقیسه‌ دو قاضی انقلابی و قاطع در برابر مخلان امنیت مردم، سروده تازه‌ای دارد.

این غزل را در ادامه می‌خوانید؛

*

در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو

روزگار ساده تو، حجره رنگین تو

چشم بستم تا هجوم اشک را مخفی کنم

چشم وا کردم بیاموزم کمی از دین تو

درد دین داری و عمری خون دل قوتت شده

داغ‌ها جاری است بر پیشانی پرچین تو

بی‌تعلق، بی‌ریا، در خاک و خون افتاده‌ای

سادگی، آزادگی، افتادگی آیین تو

با خودم می‌گویم از این دو چه چیزی برتر است؟

خونِ بر عمامه یا عمامه خونین تو؟

می‌رود از سینه‌ات رنج تمام سال‌ها

آن زمانی که می‌آید عشق بر بالین تو



منیع: خبرگزاری مهر

چاپ جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» درباره انجمن حجتیه


به گزارش خبرنگار مهر، جلد دوم کتاب «من یک‌اطلاعاتی بودم» شامل خاطرات افسر اطلاعاتی علی مهدوی با زیرعنوان «از مسئولیت میز انجمن حجتیه تا معاونت حراست مجلس» با مصاحبه و پژوهش رضا اکبری آهنگر و خاطره‌نگاری راضیه ولدبیگی به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این‌کتاب دربرگیرنده خاطرات یک‌افسر اطلاعاتی در بازه زمانی ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ است و انتشار آن برای اولین‌بار رخ می‌دهد. چون تا پیش از این، کتابی از خاطرات افسران اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده است. ابتدای انقلاب، خنثی‌کردن کودتا، اعدام صادق قطب‌زاده و ورود به وزارت اطلاعات، ازجمله خاطراتی هستند که راوی این‌کتاب در جلد اول آن روایت کرده است.

جلد دوم نیز به ناگفته‌های راوی درباره فعالیت او درباره انجمن حجتیه در خلال سالیان طولانی است. مهدوی در این‌جلد از خاطراتش به افشاگری درباره ارتباط تنگاتنگ برخی از سران حجتیه با خواص حوزه و دانشگاه و مسئولین نظام می‌پردازد.

معاونت حراست مجلس شورای اسلامی و مشاغل دیگری که به عهده گرفته ازجمله مطالب مربوط به خاطرات جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» هستند و نکته دیگر درباره این‌جلد، این است که خاطراتی از دیدار و هم‌نشینی با شهید حاج‌قاسم سلیمانی را نیز در برمی‌گیرد.

جلد دوم «من یک‌اطلاعاتی بودم» از فصل پانزدهم خاطرات شروع می‌شود و با فصل بیست و نهم به پایان می‌رسد. عناوین این‌فصول به‌ترتیب عبارت‌اند از: «انجمن حجتیه»، «فساد اخلاقی برخی مسئولین و اعضای انجمن»، «برخی از شیفتگان انجمن حجتیه»، «گزارش به آیت‌الله خامنه‌ای درباره انجمن»، «انجمن در استان‌ها»، «تفکرات انجمن علیه وحدت شیعه و سنی»، «مواضع آقای افتخارزاده»، «دیدار با علما و مراجع»، «عضوگیری انجمن از مدارس»، «مهربانی وزارت با انجمن»، «جلسه دانشگاه امام صادق(ع)»، «برکناری من از وزارت»، «ورود به مجلس» و «بازنشستگی».

کتاب پیش‌رو به غیر از فصول نام‌برده ضمائمی هم دارد که به این‌ترتیب‌اند:

ضمیمه شماره ۱: موسس انجمن خود امام زمان (عج) است، ضمیمه شماره ۲: سخنرانی شیخ محمود حلبی در مخالفت با جهاد و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، ضمیمه شماره ۳: نمونه‌ای از مکتوبات متعددی که انجمن در آن‌ها اظهار اعتقاد به انقلاب و نظام اسلامی نموده است، ضمیمه شماره ۴: متن نامه شیخ محمود حلبی به آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (رحمت‌الله)، ضمیمه شماره ۵: بیانیه انجمن مبنی بر تعطیلی کلیه فعالیت‌ها، ضمیمه شماره ۶: جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان با آیت‌الله خامنه‌ای در دانشگاه تهران، ضمیمه شماره ۷: نامه مهم امام خمینی به فقهای شورای نگهبان و هشدار پیرامون انجمن حجتیه.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

برخورد با مدارس تحت سلطه انجمن

اما عوامل مختلفی باعث شد نتوانیم با این‌مدارس تقابل کنیم، یکی مخالفت مجلس بود، بحث این‌مدارس در مجلس هم مطرح شد، نمایندگان بررسی کردند ولی از بس که بچه‌های خودشان در این‌مدارس بودند؛ کار خیلی برای ما سخت شد، طوری شد که اگر ما می‌خواستیم برخورد کنیم انگار با مسئولین نظام برخورد کرده‌ایم، اینها رفتند پشت مسئولین نظام سنگر گرفتند که «آقا ببینید، یک‌مدرسه مذهبی داریم که بچه‌هایمان دارند آنجا درس‌شان را می‌خوانند که آن‌ را هم وزارت می‌خواهد تعطیلش کند.»

چند روز پیش خانه یکی از اقوام رفته بودیم، گفت: «دنبال این هستیم که بچه‌مون رو مدرسه علوی ثبت‌نام کنیم.» گفتم: «می‌شناسی مسئولای مدرسه رو؟» گفت: «بله خیلی مذهبی هستن» گفتم: «آره خیلی مذهبی‌ان، اصلا کاتولیک‌تر از پاپ هستن» این را که گفتم جا خورد. گفتم: «ببین من مسئول بررسی‌شون بودم دیگه؛ جریان اینا؛ اینه اینه اینه!»

این‌کتاب با ۴۰۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۸۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر